یک مرد جوان افغان همسرش را کشت تا با دخترخواهر ۹ ساله او ازدواج کند. این خبری است که در شبکههای اجتماعی سروصدای زیادی به پا کرده است. البته دلیل بازتاب زیاد این خبر بیشتر به این دلیل بوده که منبع اولیه انتشاردهنده آن ابتدا از افشای ملیت قاتل خودداری کرده و همین موضوع باعث درگرفتن بحثهای زیادی درباره چرایی این اقدام شده که در نهایت به اصلاح گزارش و اضافه شدن ملیت قاتل منجر شده است. اما سوال اصلی که در این میان مطرح شده این است که چرا جنایتهای مهاجران به نوعی در هالهای از ابهام قرار دارد و درباره آن هیچ آماری در دسترس نیست. آن هم در حالی که دست کم در چند حادثه فجیع سال گذشته پای مهاجران افغان در میان بوده است. از حمله به دو روحانی در حرم امام رضا گرفته تا حادثه تروریستی حمله به حرم شاهچراغ.
در جریان حمله به سه روحانی در مشهد در فروردین ۱۴۰۱ دو نفر از آنها شهید و یک نفر به شدت مجروح شد. در آن مقطع برخی رسانههای اصولگرا به جای نام بردن از ملیت قاتل که افغانستانی بودند ترجیح دادند که عبدالطیف مرادی را ازبک تبار بخوانند. خبرگزاری فارس در فروردین همان سال در مطلبی درباره برخی شایعات درباره مهاجم نوشت: ««بعد از حادثه دلخراش و دردناک تروریستی در صحن پیامبر اعظم (ص) حرم مطهر امام رضا (ع) و شهادت حجتالاسلام محمد اصلانی و جراحت شدید دو روحانی جهادی دیگر به دست یک ازبکتبار به نام «عبداللطیف مرادی»، عکسی توسط عناصر ضدایرانی در فضای مجازی با این عنوان که «ضارب سه آخوند در مشهد، جز لشکر فاطمیون و از نزدیکان حاج قاسم سلیمانی بوده» در حال نشر است...»
به نظر میرسید که در جریان این حمله این رسانه تلاش کردند تا به نوعی بر اغ«بعد از حادثه دلخراش و دردناک تروریستی در صحن پیامبر اعظم (ص) حرم مطهر امام رضا (ع) و شهادت حجتالاسلام محمد اصلانی و جراحت شدید دو روحانی جهادی دیگر به دست یک ازبکتبار به نام «عبداللطیف مرادی»، عکسی توسط عناصر ضدایرانی در فضای مجازی با این عنوان که «ضارب سه آخوند در مشهد، جز لشکر فاطمیون و از نزدیکان حاج قاسم سلیمانی بوده» در حال نشر است...» هرچند عبدالطیف مرادی به اتهام محاربه اعدام شد اما به نظر میرسید در جریان این حمله برخی رسانهها تلاش کردند بر افغان بودن این مهاجم سرپوش بگذارند.
در جریان حمله تروریستی به حرم شاهچراغ در آبان ۱۴۰۱ نیز اتفاق مشابهی رخ داد. مسئولیت این حمله خونین که ۱۳ نفر کشته بیش از ۲۰ نفر زخمی شدند را داعش پذیرفت اما درباره هویت مهاجم اطلاعات چندانی منتشر نشد. دادستان شیراز ضارب را حدودا ۳۰ ساله معرفی کرد که از یکی از کشورهای مجاور وارد ایران شده اما همشهری آنلاین مهاجم را فردی به نام حامد بدخشان با ۲۳ سال سن معرفی کرد. در نهایت نیز وزارت اطاعات محمدرامز رشیدی از اتباع افغان را به عنوان هماهنگکننده حادثه و سبحان کمرونی ضارب را از اتباع تاجیکستان معرفی کرد. ضارب این حمله در همان شب حادثه کشته شد و از پنج متهم دیگر پرونده نیز دو نفر تاکنون اعدام شدند.
نکته اینجاست که در این حادثه خونین و تلخ نیز اطلاعرسانی سریع و دقیقی درباره هویت و ملیت مهاجمان نشد و مقامات از عبارتی چون اتباع «یکی از کشورهای مجاور» استفاده کردند. موضوعی که محل سوال بسیاری بود.
ماجرا اما فقط به این وقایع ختم نمیشود. مرداد ماه سال گذشته فیلمی از زورگیری در روز روشن و در ترافیک اتوبان نیایش سروصدای زیادی به پا کرد. سه روز بعد زورگیری قمهبه دست دستگیر شد و مشخص شد که افغانستانی است. او گفت که با همدستش مدتها مشغول زورگیری با قمه در خیابانها بوده و طبق اعتراف خود بیش از ۱۰۰ مورد زورگیری با قمه داشته است و حتی فکر نمیکرده که دستگیر شود. از این دست اخبار در رسانهها کم نیست اما نه آمار دقیقی از میزان جرایم مهاجران وجود دارد و نه آنها از دستگیر شدن احساس خطر میکنند؟ به نظر میرسد که مهاجران به دلیل عدم ساماندهی مناسب دارای اوراق هویتی نیستند و به این دلیل پیگیری جرایم و جنایتهای آنان کار آسانی نیست. مگر اینکه در حین ارتکاب جرم دستگیر شوند یا شبیه همین پرونده از آنهای فیلمبرداری شود.
ساماندهی به وضعیت مهاجران با توجه به آمارهای فزاینده حضور آنها در کشور از اولویتهای اساسی است. موضوعی که میتواند به بهبود وضعیت مهاجران در حوزههای مختلف نیز کمک کند. با این همه اما به نظر میرسد چنین عزمی در حاکمیت و نظام سیاستگذاری وجود ندارد و مشخص نیست که در آینده نزدیک چه پیامدهایی در انتظار جامعه خواهد بود.
ویدیو:
سرنوشت دختر علوم تحقیقات
در دارالخلافه با بهزاد یعقوبی
مرز حریم خصوصی و عرصه عمومی کجاست؟